امروز داشتم فکر میکردم که همه روزهای هفته توی ذهنم یه رنگی داره, هر وقت نام یکی از روزهای هفته رو میبرم ناخودآگاه یه رنگی هم باهاش تداعی میشه واسم ,
شنبه (قرمز),
یکشنبه ( صورتی ),
دوشنبه ( سبز ),
سه شنبه ( آبی آسمانی ),
چهارشنبه ( آبی سیر ),
پنجشنبه ( قهوهای ),
جمعه ( خاکستری ) !!!
جالبه نه؟ تو ذهن شما چه رنگین؟؟؟
از همهگی آدم هینترنتیای مرهبونی که به من لطفیدن تا الان و یه عالمه نظر دادن نهایت سپاس را میدارم
یه مدت دیگه کم میام ولی منو تهنا نزارینا
نرگس از تنهایی میترسیده میشه
گاهی آدم میمیره واسه یکم یکنواختی
همیشه وقتی قراره برم دلم میگیره
نکته + :حد اقلش دیگه از دست این Minesweeper (بمب بازی) که تازگیه حتی تو خواب هم ولم نمیکنه و دائم منفجرم میکنه راحت میشم.
امشب آخرین شب تعطیلات منه. از شنبه دوباره زندگی معمولی آغاز میشه.
دیگه از شب زنده داری هام خبری نیست,
دیگه تا یه مدت ازصد ای وحشتناک مودم که دیگه بهش انس گرفته بودم خبری نیست,
دیگه از چشیدن طعم شیرین انتظار موقع وصل شدن به نت خبری نیست,
دیگه از خوابیدن تا لنگ ظهر خبری نیست,
ولی خدا وکیلی دلم تنگ شده ها
برای هم اتاقی هام, شیطنت هامون, با هم درس خوندن ها, بچه های اتاق بغلی, جدول های همیشه نیمه حل شده, تعطیلات آخر هفته, فیلم دیدن های یواشکی ,قهرها وآشتی های شیرین ,درد و دل های صادقانه,شب بیداری ها و
حس زیبای با هم بودن, نه,با هم زندگی کردن.